استعدادهای اضافی انسان گواه برا ادامه او هستند(ابوسعیدنیازی هشترودی)
| ||
|
من جوانى را سراغ داشتم سخت وابسته ى لباس و قيافه اش بود، حتى وسواسى داشت كه پارچه اش از كجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از بهمان.
براى دوستى با او همين بس كه از لباسش و اتويش و قيافه اش تحسين كنى و يا از طرز تهيه ى آن بپرسى. او عاشق ظاهر سازى و سر و وضع مرتب بود و به اين خاطر از خيلى ها بريده بود تا اين كه عشقى بزرگ تر در دلش ريخت و با دخترى آشنا شد و با هم سفرى كردند و در راه تصادفى. جوانك در آن لحظه ى بحرانى از رنج هاى خودش فارغ بود و خودش را فراموش كرده بود و به محبوبه اش مى انديشيد و سخت به او مشغول بود.او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباس هايش را پاره مى كرد و زخم ها را مى بست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده است. هنگامى كه عشقى بزرگ تر دل را بگيرد، عشق هاى كوچك تر نردبان آن خواهند بود. مسؤوليت و سازندگى ج 1، ص 41
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |